اگر یکی از کاربران عادی رسانههای اجتماعی و خدمات آنلاین باشید، احتمالاً در چند ماه گذشته حداقل یک بار اصطلاح “متاورس” را دیدهاید. این اصطلاح مرتبط با دیدگاه جدیدی از اینترنت است. دیدگاهی که وقتی مارک زاکربرگ اعلام کرد فیس بوک از این پس با نام متا شناخته میشود، بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
ما در آسیک بوتز، این کار را از دو طریق برای شما امکان پذیر کرده ایم.
جهت ورود به دنیای کریپتو کارنسی، روی لینک های زیر کلیک کنید.
روش اول: ربات تریدر سیلیکون روش دوم: پلن های بدون ریسک
“متا” در زبان یونانی به معنای “فراتر” است. اما فیسبوک این نام را برگزیده است تا تعهد خود مبنی بر اینکه یک کمپانی “فراتر از جهان – Metaverse” باشد را بازتاب دهد. چشمانداز زاکربرگ از متاورس، دنیایی آنلاین و مجازی است که ما میتوانیم با استفاده از هدستهای “واقعیت مجازی” و “واقعیت افزوده” به آن دسترسی داشته باشیم و تجربهاش کنیم.
با این حال، متاورس ایده فیسبوک یا حتی یک ایده جدید نیست. الکس کویین از مجله فوربز، به بررسی و کاوش درباره این دنیای جدید پرداخته است. مقاله پیش رو، ترجمه آنچه کویین در فوربز منتشر کرده است میباشد (لینک زبان اصلی مقالی). خب، بیایید با ریشه نام متاورس آغاز کنیم.
اصطلاح “متاورس” برای اولین بار در سال 1992، توسط نیل استیفنسون و در رمان علمی-تخیلی سقوط برف ساخته شد. این رمان، روایتگر داستانی است که در آن، مردم بیشتر وقت خود را در دنیایی مجازی به نام متاورس میگذرانند. ایده این دنیای مجازی، در رمان های علمی-تخیلی زیاد دیگری نیز ارائه شده است. “بازیکن شماره 1 – آماده” اثر ارنست کلاین، یکی از اصلیترین نمونه هاست.
در کنار رمانهای علمی و تخیلی، شرکتهای فناوری زیادی محصولاتی را عرضه کردهآند که کانسپت یک “فرا تر از جهان” را بازتاب میدهد. مثلا در زمینه توسعه بازیهای ویدیویی، کمپانیهای اپیک گیمز و ربلاکس، قبلا تا حدی پیشروی کردهاند که میزبان کنسرتهایی در بازیهای آنلاین خود باشند.
مثال های دیگری از بازی های شبه متاورس، عناوینی مانند “سیمز” توسط الکترونیک آرتز و همچنین “زندگی دوم” توسط لیندن لبز را شامل میشود. همچین، نتفلیکس نیز در اپیزود های جذابی از سریال آینه سیاه، ایدههایی را به نمایش گذاشته است که هر کدام به نوعی زندگی در متاورس را نمایش میدهند. البته این سریال، بیشتر جنبه انتقادی دارد و ترس از تکنولوژی را به تصویر میکشد. هرچند در برخی از اپیزودها زیبایی آن نیز بیان شده است.
آینه سیاه – فصل 5، اپیزود 1
در این اپیزود که “افعی های مهاجم” نام دارد، یک بازی واقعیت مجازی به تصویر کشیده شده است که افراد در آن، تمام دردها، لذتها و سایر احساسات شخصیت تحت کنترل خود را توسط یک میکروچیپ، به سیستم عصبی خود انتقال میدهند. به عبارت دیگر، آنها با استفاده از یک میکروچیپ، وارد بدن شخصیت داخل بازی میشوند.
تذکر: این سریال برای افراد زیر 18 سال، مناسب نیست.
مثال هایی که زده شد (غیر از آینه سیاه)، به واقعیتی که متاورس دارد حتی نزدیک هم نیستند. بلکه فقط یکی از ایدههای آن را مجسم میکنند: یک محیط مجازی مشترک که مردم میتوانند با آن تعامل کنند. جایی که کاربران با یکدیگر نیز تعامل دارند و میتوانند با استفاده از آواتارهای شخصی سازی شده خودشان، به اتفاق هم در رویدادهای مختلف شرکت کنند.
از آنجایی که هدستهای واقعیت مجازی هر روز بیشتر به جریان اصلی وارد میشوند، تقریبا قطعی است که ما در آیندهای نزدیک، ببینیم که بازی هایی مانند فورتنایت، میزبان کنسرتهایی هستند که میتوانیم با این هدست ها، در آنها شرکت کنیم.
ایده متاورس قبلاً به دنیای شرکت های دیگر نیز نفوذ کرده است. مایکروسافت از عرضه مِش برای اپلیکیشن تیمز در سال 2022 خبر داده است. مش، یک پلتفرم آنلاین است که از هولوگرام و واقعیت ترکیبی برای ایجاد فضاهای مجازی استفاده میکند. اضافه شدن آن به “مایکروسافت تیمز” برای کمک به ایجاد محیطهای کاری از راه دور است که باعث ایجاد ارتباط عمیقتر بین اعضای تیم میشود.
با این حال، ظاهر متاوس در شکل ایده آل آن، هنوز مورد بحث است.
نظرات مختلفی وجود دارد. وقتی زاکربرگ چشم انداز خود از متاورس را به اشتراک گذاشت، زمانی بین 5 تا 10 سال را برای ورود متاورس به جریان اصلی تعیین کرد.
متیو بال، یک سرمایه گذار خطرپذیر، چارچوب زمانی بسیار طولانی تری در ذهن دارد. او در مقاله 2020 خود به نام متاورس نوشت: چیست، کجا آن را پیدا کنیم، و چه کسی آن را خواهد ساخت؟ بال معتقد است که اینترنت، برای تجربه متاورس طراحی نشده است. او استدلال میکند در حالی که بسیاری از فناوریهای امروزی دارای ویژگیهایی هستند که میتوان آنها را در یک فراتر از جهان یافت، اما هیچ یک از آنها نمیتوانند در سطوح مورد نیاز، عمل کنند. بال فکر میکند که ساخت متاورس دهها سال طول میکشد.
گفتنی است، وقتی که متاورس ایجاد شود، احتمالاً ما شاهد یک انتقال آرام از اینترنت به متاورس، آنطور که قبلا دیدهایم و میشناسیم، نخواهیم بود. همچنین بازیکنان اصلی نیز تنها نخواهند بود. شرکتهای کوچکتر که بر بسیاری از جنبههای مختلف متاورس تمرکز میکنند، احتمالاً نقش مهمی را ایفا میکنند.
اما همه اینها برای مردم و برندها چه معنایی دارد؟
مستقیم ترین پدیده قابل مشاهده، احتمالاً افزایش تجربیات متاورس خواهد بود. “فرا تر از جهان” واقعی ممکن است چندین دهه از ما دور باشد. اما احتمالاً در دسترس بودن فرمتهای رسانه واقعیت مجازی و واقعیت افزوده و همچنین معرفی فناوریهای فراگیرتر، افزایش خواهد یافت.
با افزایش کار به صورت فریلنس یا به اصطلاح کار از خانه، احتمالا در متاورس (و مِش مایکروسافت)، میتوان یک دفتر مجازی ساخت تا کارمندان در این دفتر، با یکدیگر در ارتباط باشند.
خرید آنلاین نیز می تواند معنای جدیدی پیدا کند. حتی امروزه، برندهای معبر پوشاک مانند بالنزیاگا و گوچی، به ترتیب با فورتنایت و ربلاکس همکاری کردهاند تا مجموعههای لباس را برای آواتارهای درون بازی راه اندازی کنند. میتوانیم شکل جدیدی از مد را ببینیم که جان میگیرد.
با این حال، فراتر از این مثالها، بیشتر مردم متاورس را دنیایی دیجیتالی میدانند که در آن هر چیزی، از جمله کار و بازی، میتواند اتفاق بیفتد. متاورس ایدهآل شامل محیطهای زیادی است که تصورات کاربر و تولیدکننده اجازه بروز آنها را میدهد.
متاورس به برندها این امکان را میدهد تا داستانهای خود را به روشهایی که قبلاً هرگز امکانپذیر نبوده، تعریف کنند. این موضوع، به آنها اجازه میدهد تا به روشهای جدید با مصرف کنندگان ارتباط برقرار کنند. این ارتباط، احتمالاً هیچ محدودیت جغرافیاییای نخواهد داشت و احتمالاً به کمپینهای بازاریابی گران قیمت یا گزارشهایی که جمعآوری آنها هفتهها طول میکشد، نیاز نخواهد داشت. این فقط در مورد داستان برندی است که مصرف کنندگان میخواهند.
یکی از راههایی که فکر میکنم برندها میتوانند خود را برای متاورس آماده کنند، این است که زودتر درگیر دنیای واقعیت مجازی شوند. این کار به آنها امکان میدهد که از قابلیت های متاورس، نهایت استفاده را ببرند. تعامل اجتماعی آنلاین، نسبت به روزهای اول و زمان چترومها و انجمنها، بسیار تغییر کرده است و همچنان که پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و اسنپ چت در بین مصرفکنندگان جذابیت پیدا میکنند، به تکامل خود ادامه میدهد.
VR، گام بعدی در تکامل شبکههای اجتماعی است و امکانات جدیدی را به وجود میآورد که هنوز کشف نشدهاند. برای مثال، در VR هر کسی میتواند تأثیرگذار باشد و اگر برندها میخواهند در بین نسل بعدی مصرفکنندگان باقی بمانند، باید خود را وفق دهند. وقتی میتوانید با ربات خود معاشرت کنید یا در یک فضای VR با آنها بازی کنید، تأیید افراد مشهور برای خرید یک لباس، معنایی ندارد.
امکانات متاورس بسیار زیاد است؛ اما باید عوارض جانبی احتمالی را نیز در نظر بگیریم. مسائلی که امروزه دنیای آنلاین را درگیر کرده است مانند نقض حریم خصوصی، تجاریسازی فضاهای آنلاین و انحصاری شدن قدرت فناوری، احتمالاً در صورت عدم رسیدگی به دنیای متاورس نیز رسوخ خواهد کرد. البته سایر عوارض جانبی هنوز ناشناخته هستند و تنها با پیشرفت متاورس آشکار خواهند شد. در هر صورت، متاورس در راه است؛ بنابراین برندها باید از هم اکنون به فکر چگونگی آماده شدن باشند.
منتظر مقاله بعدی ما در مورد ارتباط متاورس و ارزهای دیجیتال، باشید.